تنهای زمانی که دچار افسردگی شوید، پی به میزان دردناکی دنیای افسردگی خواهید برد. افسردگی، یکی از شایعترین اختلالات روانی است که هر ساله تعداد زیادی از افراد به آن مبتلا میشوند. افسردگی دنیای تاریک غم و اندوه میباشد که با خزان آرزوها همراه است، هر چه افسردگی عمیقتر میشود دنیای فرد به سرزمینی یخ زده، بدون هیچ امیدی برای رویش مجدد مبدل میشود. با اینکه بیمار افسرده از درون میسوزد ولی فریادهای کمک خواهی اش را معمولا کسی نمیشنود. دوره افسردگی میآید و میرود ولی تنهایتان نمیگذارد و همیشه در کمین است که با کوچکترین استرس یا تنش برگردد. همین انتظار برای بازگشت افسردگی، برای اکثر افراد چنان زجر آور است که حاضرند هر کاری کنند ولی دوباره به اعماق افسردگی فرو نروند.
برای دریافت مشاوره در زمینه درک بهتر دنیای افسردگی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265تماس بگیرید.
منبع: اعماق تاریک دنیای افسرده ها را بهتر بشناسید!
زمانی که با بیمار افسرده در ارتباط باشید متوجه میشوید که او فردی در خود فرو رفته، کم حرف، بداخلاق، بی تفاوت و بدبین میباشد. به نظرتان چه کسی ممکن است با فردی که چنین ویژگیهای غیر جذابی دارد همدردی کند؟ توجه داشته باشید که این خصوصیات میتواند هشداری برای ابتلا به افسردگی باشد پس فرد افسرده را تنها نگذارید و حمایت گر او باشید تا بتواند تغییرات مثبتی در زندگی اش ایجاد کند و در مرداب افسردگی فرو نرود. در حالتهای عمیق افسردگی، فرد به یک مرده متحرک تبدیل میشود که در ابراز احساسات مثبت ناتوان است و آماده است که به سوی دره افسردگی سقوط کند. برای کمک به افراد افسرده کلیک کنید.
سوزشی که فرد افسرده در سینه حس میکند، سنگینتر از موقعیتی است که حتی فردی که عاشقش هستید فوت میکند. علایمی مانند فراموشی، نداشتن تمرکز و سردرگمی را تجربه میکند انگار که به آلزایمر مبتلا شده است، حتی یک تصمیم گیری کوچک برایش دشوار است. زنده هست ولی در واقع زندگی نمیکند، هیچ چیزی برایش جداب نیست، هیچ چیز نمیتواند خوشحالش کند. ترس و ناآرامی همیشه همراهش است ولی خودش هم دلیلش را نمیداند. حاضر است هر کاری کند تا ذره ای از این غم و اندوه، رها شود و بتواند مثل بقیه شادی را تجربه کند ولی قادر به حرکت نیست و همیشه لرزان قدم بر میدارد.
کسانی که یک دوره افسردگی را تجربه کردند میدانند که نگرانی حاصل از انتظار برای بازگشت دوره بعدی افسردگی چقدر دردناک است. انتظار برای فرارسیدن چیزی که باعث طرد میشود، رابطهها رو به پایان میروند و به شکست یک پروژه کاری منجر میشود، خواه نا خواه آشفتگی برای فرد ایجاد میکند.
دنیای افسردگی فرد افسرده نیز از همان دریچه ای به دنیا مینگرد که دیگر انسانها نگاه میکنند ولی درون شان چنان طوفانی به پا ست که اجازه نمیدهد زیباییهای بیرون را ببینند. اگر شما را خندان و خوشحال ببیند برایش قابل درک نیست و تعجب میکند که چه چیزِ این دنیا برایتان لذت بخش است. چون افسردگی تباه کننده شادی درونی است و حس سیاه بختی و بدبینی تمام وجودش را فرا میگیرد.
در اینجا یک پارادوکس وجود دارد، از یک طرف فرد میخواهد که بیماری افسردگی اش را بپذیرد از طرفی به دلیل ترس از برچسب خوردن، میخواهد آن را انکار کند. افسردگی اختلال شایعی ست که به آن سرماخوردگی روانی نیز میگویند. بسیاری از افراد در برهههایی از زمان نشانههای افسردگی را تجربه میکنند. چیزی که اهمیت دارد این است که افسرده چگونه خودش را از مرداب افسردگی نجات میدهد تا دورههای بازگشت نداشته باشد.
جالب است که بدانید بسیاری از هنرمندان خلاق و با استعداد از افسردگی رنج میبردند. گاهی افسردگی میتواند دریچه ای برای ورود به دنیای نویسندگی باشد. فرد افسرده حرفی که نمیتواند بیان کند در قالب شعر و داستان خلق میکند. دنیایی را میسازد که بهار زندگی اوست، خودش آن را مدیریت میکند پس به او لذت میدهد، میتواند نوعی والایش باشد ولی اگر در دنیای شعر و داستان غرق شود، نمیتواند به دنیای واقعی برگردد به خصوص اگر موضوع داستانها غم و ناکامی باشد.
افرادی که برای مدتهای طولانی علائم افسردگی شدید را تجربه کردند، افتادن در سیاهچال افسردگی را مثل بازگشت به خانه میبینند. سیاهچالی که تمام ریزه کاریهای آن را از بر هستند، میدانند که مسیر راه به چه شکلی است، میدانند که چقدر تاریک است با این حال حس میکنند به خانه خودشان بازگشتهاند و زمانی که تحمل شرایط برایشان سخت میشود میدانند که میتوانند به همان خانه قدیمی پناه ببرند.
در این دالان تاریک افسردگی، نور زیادی وجود ندارد و حتی خود فرد هم در را به روشنایی میبندد و ترجیح میدهید در این مکان تاریک ولی آشنا بماند تا اینکه خطر بازگشت به نقطه شروع، قبل از افسردگی که برایش غریب است را بپذیرد. شاید ترجیح میدهد که افسردگی را به رسمیت بشناسد تا اینکه ماسکی بر چهره بزند و در زمانی که از درون در حال ویران شدن هست لبخند بزند، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اگر فقظ بپذیرید که سیاهچالی که در آن زندگی میکنید همان افسردگی است، ممکن است احساس ناراحتی بکنید با این حال آگاهی شما به این معنی ست که اجازه نمیدهید افسردگی از وجودتان تغذیه کند و رشد یابد، پس برای رهایی از مرداب افسردگی تقلا میکنید و از حالت سکون خارج میشوید و زمانی که اطرافیان از شما حمایت کنند و دستتان را بگیرند میتوانید دوباره آماده اوج گرفتن شوید. برای رفتن به سرکار آماده میشوید، متوجه میشوید که افسردگی بخشی از زندگی تان است نه همه آن، به مرور درک میکنید لنزی که با آن به دنیا مینگرید میتواند در طرز نگاهتان به اطراف تاثیر بگذارد پس میتوانید تغییرات مثبتی در زندگی تان ایجاد کنید.
اگر نمیتوانید افکار منفی تان را به نفع افکار مثبت تغییر دهید میتوانید با اقدامات مثبتی که انجام میدهید افکار منفی تان را تغییر دهید. انتخاب برای پذیرش افسردگی نه زندگی با آن، رمز آزادی شما از افسردگی است. این انتخاب، به شما اجازه میدهد که زندگی خودتان را تغییر دهید و نسبت به خود و زندگی تان متعهد شوید. بدانید این خود شما هستید که باید برای درمان افسردگی گامی بردارید.
برای دریافت مشاوره در زمینه درک بهتر دنیای افسردگی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265تماس بگیرید.