آلفرد آدلر از جمله روانشناسان معروف اتریشی است که بر جنبه اجتماعی بودن انسان تاکید زیادی داشت. همچنین منبع اصلی انرژی و انگیزه های انسان را میل به قدرت می دانست. او معمولا اولین پیشرو در گروه روانشناسی اجتماعی در روانکاوی معرفی میشود و نظریهای را ارائه داد که «علایق اجتماعی» نقش اصلی آن بود. همچنین او تنها روانشناسی است که یک گروه چهار نفری تشکیل داد که این گروه به نام او نامیده میشود.
برای دریافت مشاوره در زمینه یادگیری نظریه آلفرد آدلر می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.
آلفرد آدلر در یک خانواده ثروتمند در حومه وین اتریش به دنیا آمد. او خودش را شخصی زشت و کوچک اندام می دانست. آدلر با پدرش رابطه صمیمانه تری داشت و شاید مثل یونگ، بعدها به همین علت با مفهوم عقده ادیپ مخالفت کرد چرا که در تجربه های دوره کودکیاش منعکس نشده بود. آدلر در دوران کودکی سخت کار میکرد که پیش همسالانش محبوب باشد و به همین دلیل به تدریج که بزرگتر شد، احساس عزت نفس و پذیرش از سوی دیگران داشت.
آلفرد آدلر ابتدا دانشآموز ضعیفی بود. معلمش به پدر او گفت که این پسر برای هیچ شغلی جز شاگرد کفاشی مناسب نیست. اما آدلر با پشتکار، خود را از پایینترین سطح کلاس بالا کشید و از نظر اجتماعی و تحصیلی تلاش کرد تا عقبماندگیها و حقارتهایش را مغلوب کند. نظریه احساس حقارت که هسته اصلی نظام او را تشکیل می دهد، بازتاب مستقیم تجربه اولیه اوست.
آدلر در سال های بعد نظریهای درباره شخصیت مطرح کرد که از جهات زیادی با نظریه فروید فرق داشت و تاکید فروید بر عوامل جنسی را مورد انتقاد قرار داد.
همچنین آلفرد آدلر به عنوان پزشک در جنگ جهانی اول در ارتش خدمت کرد و بعد از آن کلینیکهای راهنمای کودکان در مدارس وین توسط او راه اندازی شد. نهایتا درحالی که برای سخنرانی مهمی در سفر بود، در ابردین اسکاتلند درگذشت.
آدلر بر عکس فروید اعتقاد داشت انگیزه اصلی رفتارغریزه ها میباشند و بر خلاف یونگ که رهبر انسان را صورت های ازلی می دانست، بر جنبه اجتماعی بودن انسان تاکید زیادی داشت. همچنین معتقد بود که منبع اصلی انرژی و انگیزه های انسان میل به قدرت است و مکانیسم واپسزنی فروید را رد کرد. او امیال پرخاشگرانه را جانشین امیال جنسی که مورد تاکید فروید بود قرار داد.
ویژگی های اصلی نظریه آدلر عبارتند از
برای آگاهی بیشتر در زمینه سبکهای زندگی کلیک کنید.
آدلر اعتقاد داشت که همه افراد در تجربههای اولیه خود دچار احساس ضعف و ناتوانی میشوند. کودک متوجه می شود که در اطراف او، انسان های مستقل و نیرومند زندگی میکنند که به اختیار خود، کارهایشان را انجام می دهند اما او نیاز زیادی به دیگران دارد. بنابراین احساس حقارت در او پدیدار می شود. کودک برای غلبه بر این حس آزاردهنده و جبران حقارتهایش (چه واقعی چه خیالی) تلاش میکند به برتری برسد.
آلفرد آدلر معتقد بود احساسهای حقارت ضروری هستند چون باعث به وجود آمدن انگیزه اساسی برای تلاش، رشد، پیشرفت و موفقیت میشوند و باعث ترقی انسان است.
زمانی که شخص نتواند احساس حقارتش را مغلوب کند، این حس تقویت و تشدید می شود و باعث شکلگیری عقده حقارت در او میشود. او این موقعیت را "ناتوانی در حل مشکلات زندگی" تعریف میکند. آدلر معتقد است که عقده حقارت از سه راه میتواند در فرد شکل بگیرد
حقارت جسمانی
کودکی که ضعف یا نقص جسمانی دارد ممکن است که ناتوانیاش را در مدار توجه قرار دهد و برای کسب توانایی برتر تلاش کند. اگر این تلاشهای جبرانی موفقیتآمیز نباشند، عقده حقارت در فرد شکل میگیرد.
لوس کردن
کودکان نازپرورده به این علت که چیرگی بر مشکلات و سازگاری با دیگران را یاد نگرفتهاند، هنگامی که در زندگی با مانعی برخوردند، به این نتیجه میرسند که ناتوانی خود آنها موجب ناکامی شان شده است و دچار عقده حقارت میشوند.
برای آگاهی بیشتر در مورد چگونه از لوس شدن کودک جلوگیری کنیم کلیک کنید.
نادیده گرفتن
کودکی که به علت بیتفاوتی و عدم توجه والدین یا حالت خصمانه آنها، نیازهای عشق و ایمنیشان ارضا نشده، احساس بیارزشی میکنند و عقده حقارت در آنها شکل میگیرد.
آلفرد آدلر بیان کرد که این احتمال وجود دارد که شخص در مقابل احساس حقارتش، به جبران بیش از اندازه تمایل داشته باشد و دچار عقده برتری شود. در این حالت فرد به زورگویی و سلطهجویی گرایش دارد و تصورات اغراق آمیز از خودش نشان میدهد.
آدلر "برتری جویی" را اصلیترین انگیزه زندگی و عامل مهمی برای وحدت شخصیت، کوشش در بهتر و کاملتر شدن شخص میداند. آدلر اعتقاد دارد که انسانها در سراسر زندگی خود، برای رسیدن به کمال تلاش میکند.
آدلر ترتیب تولد را یکی از اصلیترین عوامل موثر اجتماعی در دوران کودکی مطرح کرد و مدعی بود بر ماهیت سبک زندگی اش اثر میگذارد. او اعتقاد داشت فرزندان اول که توجه کامل والدین را کسب کرده اند، بعد از تولد فرزند دوم، خبری از عشق و توجه اولیه نیست. بنابراین دچار حسادت و احساس نفرت شده و ناامنی شدید و خصومت زیادی نسبت به دیگران پیدا میکنند. افراد منحرف، مجرم و روان رنجور در بسیاری از موارد فرزندان اول خانواده هستند.
همین طور به اعتقاد آلفرد آدلر، فرزندان دوم معمولا رقابتجوتر و بلندپروازتر از خواهران و برادران شان هستند. رشد فرزندان آخر معمولا سرعت زیادی دارد و اگر خیلی نازپرورده شوند، احتمال دارد که در بزرگسالی برای کنار آمدن با مشکلات زندگی دچار مشکل شوند.
تک فرزندها معمولا خودخواهتر از بقیه اند و در دوران بزرگسالی هم مثل کودکی شان شدیدا به دنبال کسب توجه هستند. برای همین احتمال بیشتری وجود دارد که ضربه های شدید روانی را متحمل شوند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه روشهای تربیت فرزند کلیک کنید.
آدلر در اواخر عمر به این نتیجه رسید که انسان ها اجتماعی به دنیا میآیند و اجتماعی بودن خود را دوست دارد. همین علاقه اجتماعی در انسان ذاتی است و مثل سایر غرایز فطری نیاز به تعلیم و تربیت ندارد. ارتباط کودک با عالم خارج از طریق مادر و خانواده، سپس مدرسه و بالاخره در جامعه با مردم شکل میگیرد. این روابط باعث پرورش حس اجتماعی شدن و یادگرفتن احساس مسئولیت میشود. همچنین احساس برتری جویی فرد به تدریج جنبه اجتماعی پیدا میکند. مثلا فرد به مصالح اجتماعی و هم نوع دوستی فکر می کند وآن ها را کاملا از خودش می داند. به نظرآلفرد آدلر افرادی که احساس علاقه اجتماعی ندارند، احتمال دارد به اشخاص نامطلوب اجتماعی مثل روان رنجور، مجرم و مستبد تبدیل شوند.
نظریه آلفرد آدلر همانند نظریههای فروید و یونگ نیز از سمت منتقدان مورد انتقاد قرار گرفت. منتقدان اعتقاد داشتند مفاهیم عقده حقارت، خود خلاق و برتری جویی در نظریه آدلر بیشتر جنبه ذهنی داشت و به نظرعلمی اعتبار چندانی ندارد. اما بعد حائز اهمیت و مهم در نظریه آدلر، تاکید زیاد بر عوامل اجتماعی و تاثیر آن در شکل گیری شخصیت است.
برای دریافت مشاوره در زمینه یادگیری نظریه آلفرد آدلر می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.