بالا رفتن سن ازدواج مسئلهای است که این روزها باعث نگرانی بسیاری از خانوادهها و دغدغهای برای جامعه شده است. ازدواج یک موضوع پیچیده است که برای موفقیت در آن، ملاکهای فراوانی باید در نظر گرفته شود؛ ملاکهایی که شاید رسیدن به آنها مدت زمان زیادی به طول بینجامد. اما چگونه میتوان به درستی این ملاکها برای ازدواج پی برد؟ ازدواج در سنین پایین و بالا هر کدام مسائل و مشکلات مربوط به خود را دارد. اما موضوع بالا رفتن سن ازدواج آن هم به طور گسترده مسالهای است که باید با نگاهی جامعتر به آن نگریست. حتی در جوامع غربی نیز جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده به شکلهای مختلف تشویق میشوند چرا که یکی از فاکتورهای سنجش سلامت جامعه، بررسی میزان ازدواج و طلاق است. در ادامه به بررسی دلایل و پیامدهای بالا رفتن سن ازدواج میپردازیم.
اولین دلیل بالا رفتن سن ازدواج که به ذهن میرسد، گرایش کمتر پسرها به ازدواج به دلیل شرایط اقتصادی و گرایش کمتر دختران به دلیل عدم اعتماد و یافتن پسر مناسب است. مشکلات اقتصادی باعث شده که مردان نتوانند مقدمات لازم و توقعات جامعه برای ازدواج را فراهم کنند و همین مسئله باعث بالا رفتن سن ازدواج شده است. همچنین افزایش میزان بیکاری نیز از دیگر دلایل مهم برای بالا رفتن سن ازدواج است. برخی از علل دیگر عبارتند از:
بالا رفتن سطح تحصیلات هم ورود به بازار کار را به تعویق میاندازد و هم باعث آگاه شدن جوانان از ازدواج و مسئولیتهای آن میشود. بسیاری از دختران از ترس اینکه بعد از ازدواج نتوانند تحصیل کنند، درس را به ازدواج ترجیح داده و حتی ممکن است وارد روابط قبل ازدواج شوند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه رابطه پیش از ازدواج کلیک کنید.
روابط پیش از ازدواج، اکثر جذابیتهای ازدواج را برای جوانان از بین میبرد. جوانان ترجیح میدهند به جای هزینههای سنگین و تعهدهای لازم برای ازدواج، از طریق همین روابط نیازهای خود را برآورده کنند. افزایش تنوع طلبی جنسی نیز یکی از پیامدهای این مسئله است. با چنین دیدگاهی دیگر لزوم تعهد ابدی به یک نفر برای جوانان منطقی به نظر نمیرسد و در نتیجه منجر به بالا رفتن سن ازدواج میشود. برای آگاهی بیشتر در زمینه تنوع طلبی جنسی کلیک کنید.
با افزایش ارتباطات مجازی، افراد بیشتر در مورد همسر ایده آل خود تردید میکنند. با گسترش ارتباطات امکان یافتن فردی با ایده آلهای شما بیشتر میشود، در حالی که هنوز شرایط ازدواجتان به حد ایده آل نرسیده است. پس برای رسیدن به آنها دائم ازدواج خود را به عقب میاندازید. این تفکر که همیشه یک فرد بهتر وجود دارد در ذهن پرورش یافته و تبدیل به یک نوع وسواس میشود.
والدین در جوامع سنتیتر، فشار زیادی به جوانان برای ازدواج میآوردند. فشارهایی که در مورد دختران به خاطر ترس از فساد بیشتر میباشد. همین مسائل باعث بی میلی به ازدواج و بعضا ازدواجهای ناموفق میشود. در واقع میتوان گفت که حساسیتهای بیش از حد خانوادهها برای ازدواج فرزندانشان، مسیر ازدواج را برای آنها دشوارتر کرده و در نتیجه منجر به بالا رفتن سن ازدواج میشود.
لزوماً همه افرادی که به بلوغ جسمانی میرسند و دوره نوجوانی را پشت سر میگذارند، بلوغ روانی را تجربه نمیکنند. این در حالی است که تشکیل یک زندگی مشترک بدون پختگی روانی ممکن نیست. افرادی که با عبور از نوجوانی هم چنان نمیدانند که هستند و در زندگی به دنبال چه میگردند، مسلما برای ازدواج کردن و تشکیل زندگی مشترک نیز به تردید میافتند و دائماً از آن فرار میکنند. هم چنین نرسیدن به ثبات شخصیتی لازم در این شرایط باعث میشود که این افراد یک روز تصمیم به ازدواج بگیرند و روز دیگر از تصمیم خود منصرف شوند. این افراد حتی درک درستی از معیارهای مناسب همسر خود ندارند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه معیارهای انتخاب همسر کلیک کنید.
عدم دریافت آموزشهای مؤثر در مورد بلوغ روانی از جانب جامعه و موانعی که خانوادهها برای آن ایجاد میکنند در بروز این امر نقش بسزایی دارند. برای مثال خانوادهای که دائماً فرزند خود را وابسته بار میآورد و همه مسئولیتهای او را در زندگی به دوش میکشد در حقیقت فرصت مواجه شدن با چالشهای زندگی را از فرزند خود دریغ کرده و باعث میشود که او نتواند به موقع مسئولیتهایی نظیر همسر شدن یا والدگری را به عهده بگیرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه بلوغ عاطفی کلیک کنید.
سبک تربیتی بسیاری از خانوادههای امروزی به گونهای است که فرزندان را دائماً بر اساس موفقیت یا پیروزی قضاوت و ارزش گذاری میکنند. وقتی پدر و مادر به جای دیدن تلاشهای فرزند خود همواره به دستاوردها تأکید کنند، فرد از دوره کودکی ارزشمندی خود را در گرو موفقیت میپندارد و از تصور شکست دچار اضطراب و نگرانی میشود. این وضعیت باعث شده که همواره ملاکهای بسیار عالی برای زندگی خود وضع کند و به نوعی گرفتار کمال گرایی افراطی شود.
فردی که همواره در هر موقعیتی به دنبال بهترین و کاملترین گزینه میگردد، هنگام قرار گرفتن در موقعیت ازدواج دچار سردرگمی میشود چراکه او هرگز نمیتواند فردی را پیدا کند که از هر جهت کامل باشد. از طرف دیگر توجه افراطی به نواقص و ترس از شکست خوردن در ازدواج باعث میشود که این افراد همواره ازدواج را به تأخیر بیندازند و زندگی مشترک را دیرتر از سایر افراد شروع کنند.
گاهی اوقات عوامل مختلف نظیر تجربه شکست در رابطه عاطفی یا مشاهده بیش از حد این مسئله در اطرافیان باعث میشود که فرد به فوبیای ازدواج مبتلا شود. در این شرایط فرد هنگام فکر کردن به زندگی مشترک اضطراب بسیار شدیدی را تجربه کرده و تلاش میکند تا حتی این موضوع را به ذهن خود نیز راه ندهد. افراد دچار فوبیای ازدواج حتی نمیتوانند برای ازدواج در سالهای بعدی نیز برنامه ریزی کنند و به روشهای مختلف دائماً تلاش میکنند از صحبت کردن یا فکر کردن به این مسئله فرار کنند. اگر شما نیز چنین شرایطی را تجربه میکنید بهتر است برای درک علل این موضوع و رهایی از این اضطراب به یک روانشناس مراجعه نمایید.
بالا رفتن سن ازدواج تنها به عوامل درون روانی و فردی بستگی ندارد. بلکه این مسئله از تعامل فاکتورهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی به وجود میآید. متأسفانه در جامعه امروز با گسترش فقر و مشکلات اقتصادی، جوانانی که پشتوانه مالی خوبی ندارند برای تمام کردن تحصیلات و وارد شدن به بازار کار باید مدت زمان زیادی را صرف کنند که این مسئله نیز به نوبه خود در بالا رفتن سن ازدواج سهم بسزایی دارد و چنانچه با عوامل روانی همراه شود، میتواند تاثیر مضاعفی بر این موضوع بگذارد.
برای ازدواج هر خانوادهای ملاکهای فراوانی مد نظر دارد اما مهمترین آنها بلوغ عاطفی و روانی است. به دلیل تربیت نادرست توسط سیستمهای آموزشی و والدین، متاسفانه سن بلوغ عاطفی و روانی به سرعت در حال افزایش است. در نتیجه طبیعتا باید سن ازدواج بالا برود. ازدواج در سنین پایین به دلیل عدم وجود این نوع بلوغ و همچنین ناتوانی در تامین هزینههای زندگی، به هیچ وجه توصیه نمیشود. ازدواج در سنین بالا نیز به دلایلی که در ادامه مطرح شده، پیامدهای بیشتری دارد. برای درک و یافتن بهترین زمان و سن ازدواج، شرایط شما باید توسط یک روانشناس و متخصص ازدواج بررسی و تحلیل شود. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه سن ازدواج کلیک کنید.
شاید پیامد خاص و زیان باری برای بالا رفتن سن ازدواج در شرایط کنونی جامعه نتوان مطرح کرد، اما به طور کلی برخی از پیامدهای بالا رفتن سن ازدواج شامل موارد زیر است:
_ افزایش خطرات زایمان و احتمالات ناباروری در زنان بالای 35 سال
_ کاهش توانایی جسمی و روحی برای تربیت فرزند در سنین بالا
_ افزایش روابط ناآگاهانه پیش از ازدواج و بالارفتن آسیبهای اجتماعی مثل کودکان تک والد، آسیبهای روحی و روانی، فساد، فحشا و...
واقعیت این است که جوانان ما به دلیل عدم آموزش درست، نداشتن مهارتهای لازم و مشکلات اقتصادی آماده ازدواج نیستند و برای پختگی زمان بیشتری نسبت به گذشته لازم دارند. مهمترین نکتهای که باید برای ازدواج در نظر گرفت، خودشناسی است. جوانان باید بدانند از خود و زندگیشان چه میخواهند و چه کسی میتواند آنها را رشد داده و تکمیل کند. تا زمانی که آمادگیهای لازم برای ازدواج، فقط در بلوغ جنسی خلاصه شود و والدین بخواهند هزینه زندگی زوجهای جوان را هم بدهند، روز به روز به آمار طلاقهای کشور افزوده شده و تبصرهها و قوانین مختلف هم دردی را دوا نمیکنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه خودشناسی کلیک کنید.
در مرحله اول، والدین باید مهارتهای زندگی را به فرزندانشان آموزش دهند، (با فرض اینکه خود والدین آنها را بلدند)، سپس جوانان را به خودشناسی کامل رسانده تا هدف خود را از زندگی درک کنند و فردی را بیابند که با اهداف و رویاهای آنها همخوانی داشته باشد. مورد سوم تجربه مستقل شدن نوجوانان است. جوانان بر اساس ماهیت وجودی خود، نیاز به استقلال داشته و باید بدون حمایت والدین هم از پس خود بر بیایند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مهارت های زندگی کلیک کنید.
از جمله دیگر راهکارهایی که مانع بالا رفتن سن ازدواج میشوند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
برای اینکه به جوانان کمک کنید تا زودتر ازدواج کنند، باید به عنوان والدین انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهید. داشتن توقعات و انتظارات سخت گیرانه برای برگزار کردن مراسم عروسی و ارزش گذاری افراد صرفاً بر اساس توانمندی مالی باعث میشود که جوانان به خاطر ناتوانی در برآورده کردن ملاکهای اقتصادی خانواده همسر دائماً از پیش قدم شدن برای ازدواج اجتناب کنند و در نتیجه نتوانند ازدواج در سن مناسب را تجربه نمایند.
به غیر از جامعه و والدین بیش از هرکس خود جوانان هستند که باید مسئولیت وضعیت زندگیشان را به عهده گرفته و برای بهبودی آن تلاش کنند. اگر شما بتوانید از نظر روانی شخصیت پختهای را در درون خود پرورش دهید، میزان سازگاری بیشتری با شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دشوار پیرامون خود خواهید داشت و در نتیجه راحتتر بر آنها غلبه خواهید کرد. در نتیجه لازم است پیش از هر چیز به فکر ارتقای سلامت روان خود باشید و ترسها و اضطرابهایی که در زمینه ازدواج تجربه میکنید را به درستی شناسایی کنید. کمک گرفتن از یک روانشناس به شما کمک میکند تا ریشه ترسهای خود را بهتر بشناسید و راهکارهای مؤثر در این زمینه را یاد بگیرید.
رشد ویژگی مسئولیتپذیری و رهایی از وابستگی به والدین باعث میشود که افراد راحتتر بتوانند قرار گرفتن در یک زندگی مشترک را بپذیرند و به آن متعهد بمانند. برای پرورش این روحیه در خود باید هنگام قرار گرفتن در مشکلات، خود را به چالش بکشید و حل و فصل همه چیز را به گردن افراد دیگر نظیر پدر و مادر نیندازید. نداشتن تعهد و مسئولیتپذیری یکی از عواملی است که باعث میشود دائماً در روابط بی چارچوب درگیر شوید و نتوانید روابط عاطفی عمیق و پایداری را تجربه نمایید.
بدون داشتن موارد بالا، ازدواج نمیتواند انتخاب درستی باشد. لازم است که این مراحل به طور کامل و زیر نظر یک متخصص طی شود. حال این اتفاقات میتواند در 25 سالگی یا 45 سالگی بیافتد. مشاوره قبل از ازدواج به شما کمک میکند تا برای ازدواج آمادگی لازم را یافته و انتخاب صحیحی داشته باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاوره قبل از ازدواج کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه سن مناسب برای ازدواج می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.